اللهم عجل لولیک الفرج

مشخصات بلاگ
اللهم عجل لولیک الفرج

با سلام خدمت خوانندگان عزیز اگر امکان دارد بعد از خواندن هر مطلب حتما نظر بدید.کپی کردن مطالب به شرط یک صلوات.

۷ مطلب در مرداد ۱۳۹۳ ثبت شده است


عاشق امام بود،حتی قبل از انقلاب محبتی که نسیت به امام داشت قابل توصیف نبود.زمانی که برای امام کسالت قلبی پیش امده بود،رفته بود سفر.توی راه وقتی خبر را شنید از ناراحتی ماشین را زد کنار جاده.گریه می کرد و می گفت:((خدایا از عمر ما بکاه و به عمر رهبرمان بیفزا.))
تهران که امد رفت بیمارستان اعلام امادگی کرده بود برای اهدای قلب به حضرت امام(ره)

شهید احمد کشوری
  • سید حمزه قاسمی

یک روز گرم تابستان،با مهدی و چند تا از بچه های محله سه تا تیم شده بودیم و فوتبال بازی می کردیم. تیم مهدی یک گل عقب بود عرق از سر و روی بچه ها می ریخت.بچه ها به مهدی پاس دادنداو هم فرصت خوبی برای خودش فراهم کرد؛تو همین لحظه ی حساس به یکباره مادر مهدی اومد روی تراس خانه شان که داخل کوچه بود و گفت:مهدی،اقا مهدی،برای ناهار نون نداریم برو از سر کوچه نون بگیر مادر.مهدی که توپ رو نگه داشته بود دیگه ادامه نداد توپ رو به هم تیمیش پاس داد و دوید سمت نانوایی!

نوجوانی شهید مهدی زین الدین
  • سید حمزه قاسمی

هم منتظر و طالب مهــدی هستی

هم یاور و هم نائب مهدی هستی

عمری اگــــر از تــو دم زدیم آقاجان

چون راه رسیدن به مهدی هستی

  • سید حمزه قاسمی

سال دوم دبیرستان بود.قد وهیکل شاهرخ از همه بچه ها درشت تر بود.خیلی ها در مدرسه از او حساب می بردند اما او کسی را اذیت نمی کرد.یک روز وارد خانه شدو بی قرار و
و بی مقدمه گفت:دیگه مدرسه نمیرم!
با تعجب پرسیدم:چرا؟
گفت:با اقا معلم دعوا کردم اونها هم من رو اخراج کردن.
کمی نگاهش کردم و گفتم:پسرم خوب چرا دعوا کردی؟!جواب درستی نداد.اما وقتی از دوستاش پرسیدم گفتند:
معلم ما از بچه ها امتحان سختی گرفت.همه کلاس تجدید شدند.اما فقط یه یکی از بچه ها که به اصطلاح اقازاده بود و پدرش ادم مهمی بود نمره قبولی داد.شاهرخ به این عمل معلم اعتراض کرد.
معلم هم جلوی همه زد تو گوش پسر شما
شاهرخ هم درسی به ان معلم داد که دیگه از کار ها نکنه!
شاهرخ بعد از ان مدتی سراغ کار رفت، بعد هم سراغ ورزش.اما زیاد اهل کار نبود.
پسر بسیار دلسوز و خوبی بود،اما همیشه به دنبال رفیق و رفیق بازی بود.توی محله خیلی ها از او حساب می بردند.

خانم مینا عبدالهی(مادر شهید)
  • سید حمزه قاسمی

خداحافظ ای ماه غفران و رحمت

خداحافظ ای ماه عشق و عبادت

خداحافظ ای ماه نزدیکی بر آرزوها

خداحافظ ای ماه مهمانی حق تعالی

خداحافظ ای دوریت سخت و جانکاه

خداحافظ ای بهترین ماه الله

عیدتون مبارک

  • سید حمزه قاسمی

کسی که سیر خورده ، دیگربوی سیر را نَه از خود و نَه از دیگران،
احساس نمی‌کند.
کسانی بوی این سیر را احساس خواهند کرد که سیر نخورده باشند.
گناه نیز بوی بدی دارد که خود گناه کار
به علت ارتکاب گناه آن بو را احساس نمی‌کند،
اما آنها که مرتکب گناه نمی‌شوند
کاملاً بوی نامطبوع آن را استشمام می‌کنند.
آیت ا... حائری شیرازی مثل‌ها و پندها ج 1 ص 11

  • سید حمزه قاسمی


شهیدی قبری برای خودش کنده بود.

به مادرش نشان می دهد و می گوید

هرگاه شهید شدم مرا در اینجا خاک کنید.

یک ترکش به نزدیکی او می افتد.

سرش جدا می شود.

وقتی جسد بدون سر را می برند در آن قبر خاک کنند

می بینند آن قبر اندازه ی جسد بدون سر است.


قسمتی از وصیت نامه اش :

منو شرمنده زهرا قرار مده

اگر شهید شدم سر به تنم نباشد.

  • سید حمزه قاسمی