اللهم عجل لولیک الفرج

مشخصات بلاگ
اللهم عجل لولیک الفرج

با سلام خدمت خوانندگان عزیز اگر امکان دارد بعد از خواندن هر مطلب حتما نظر بدید.کپی کردن مطالب به شرط یک صلوات.

۶۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهدا» ثبت شده است

  • سید حمزه قاسمی

تــــــــــــــازه مخــفـــفــت که بکنــــــــند

می شــــــوی مــــــــــاه


"میــــم الـــف ه"


محــــــــمد ابـــــــــراهیـــــم همـــــــت ....

  • سید حمزه قاسمی

و ناگهان خبری دردناک آوردند
ز رد پای تو یک مشت خاک آوردند

هنوز باورم این بود باز می‌گردی
برای باورم اما پلاک آوردند

تو زنده بودی و آن ها ز مردنت گفتند
پلاک یخ زده‌ای را ملاک آوردند

از آنچه آه! به جا بود استخوان هایت
برای سرمه‌ی چشمان تاک آوردند

به اشک و آه قسم، میهمان خورشیدی
که از تو خاطره‌ای تابناک آوردند

برای کوچه‌ی بی‌اسم و بی‌نشانی ما
به احترام تو یک اسم پاک آوردند

صدای زنگ درآمد دوباره می‌دانم
ز رد پای تو یک مشت خاک آوردند
  • سید حمزه قاسمی
  • سید حمزه قاسمی

  • سید حمزه قاسمی

  • سید حمزه قاسمی

میخوای چیکار کنی 

شمایی که بی حجابی (بعضا بدحجاب)

شمایی که با دوس دخترت تشریف داری

در همین لحظات
 

اگه امام زمان جلوت بایسته

میخوای با چه رویی تو چشماش نیگا کنی؟؟ 

میتونی جواب سلامشو بدی؟؟

خدا اون روزو نیاره که امام زمان به عمق چشمات نیگا کنه 

و با ناراحتی بگه: 【 تو دیگه چرا؟؟ 】

                                                              ✜ ✜

قهرمانان رفتند برای دفاع از ناموس

عده ای در خیابان میروند برای شکار ناموس


  • سید حمزه قاسمی
داشت رو زمین با انگشت چیزی می نوشت
رفتن جلو دیدن چندین متر صدها بار نوشته
حسیـــن......حسیـــن....حســـین......
طوریکه انگشتش زخم شده !
ازش پرسیدن:حاجی چکار میکنی ؟؟
گفت:
چون میسر نیست من را کام او ....... عشق بازی میکنم با نام او ......

(خاطره ای از شهید پازوکی)
  • سید حمزه قاسمی
در جاده انقلاب روی یکی از تابلوها نوشته شده بود:

جاده لغزنده است،دشمنان مشغول کارند با احتیاط برانید،


...سبقت ممنوع...دیر رسیدن به پست و مقام بهتر از هرگز نرسیدن به امام است...


حداکثر سرعت مجاز،سرعت حرکت ولی فقیه است.


اگر پشتیبان ولایت فقیه نیستسید لااقل کمربند دشمنی را نبندید و

با دنده لج حرکت نکنید.

"با وضو وارد شوید این جاده مطهر به خون شهداست"


  • سید حمزه قاسمی

یه روز ۲ نفر داشتن توی دانشگاه با هم صحبت میکردن اولی به دومی گفت: تو پدرت چیکارست؟

دومی گفت :پدر من مهندس هست و کارش ساخت و سازه . تو پدرت چیکارست؟

اولی ساکت شد و با غرور و کمی غم گفت: پدر من شهید شده

دومی لبخندی زد و گفت: پس تو با سهمیه اومدی دانشگاه ؟!!!

اولی دلش شکست و بدنش سرد شد و با بُغضی عجیب گفت:

سهمیه ماله خودتون ، بابامو بهم پس بدین!!!


 

  • سید حمزه قاسمی