اللهم عجل لولیک الفرج

مشخصات بلاگ
اللهم عجل لولیک الفرج

با سلام خدمت خوانندگان عزیز اگر امکان دارد بعد از خواندن هر مطلب حتما نظر بدید.کپی کردن مطالب به شرط یک صلوات.

۴۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مطالب جالب» ثبت شده است

بانوی باحجابی داشت در یکی از سوپرمارکت‌های زنجیره‌ای در فرانسه خرید می‌کرد؛ خریدش که تمام شد برای پرداخت رفت پشت صندوق. صندق‌دار زنی بی‌حجاب و اصالتاً عرب بود.

صندوق‌دار نگاهی از روی تمسخر به او انداخت و همینطور که داشت بارکد اجناس را می‌گرفت اجناس او را با حالتی متکبرانه به گوشه میز می‌انداخت.


اما خواهر باحجاب ما که روبنده بر چهره داشت خونسرد بود و چیزی نمی‌گفت و این باعث می‌شد صندوقدار بیشتر عصبانی شود!


بالاخره صندوق‌دار طاقت نیاورد و گفت: «ما اینجا توی فرانسه خودمون هزار تا مشکل و بحران داریم و این نقابی که تو روی صورتت داری یکی از همین مشکلاته که عاملش تو و امثال تو هستید! ما اینجا اومدیم برای زندگی و کار نه برای به نمایش گذاشتن دین و تاریخ! اگه می‌خوای دینت رو نمایش بدی یا روبنده به صورت بزنی برو به کشور خودت و هر جور می‌خوای زندگی کن!»


خانم محجبه اجناسی رو که خریده بود توی نایلون گذاشت، نگاهی به صندق‌دار کرد… روبنده را از چهره برداشت و در پاسخ خانم صندوق‌دار که از دیدن چهرهٔ اروپایی و چشمان رنگین او جا خورده بود گفت:


«من جد اندر جد فرانسوی هستم… این دین من است و اینجا وطنم… شما دینتان را فروختید و ما خریدیم!»

  • سید حمزه قاسمی

آیت الله المعظم امـام خامنــه ای حفظه الله :

حالا مینشینند آقایان وراجــى کردن و حرف زدن و استدلال کردن،


که نبود رابطه‌ ى با آمریکا براى ما مضــر است.


نه آقا ! نبـــود رابطه‌ى با آمریکا براى ما مفیــد است.


آن روزى که رابطه‌ى با آمریکا مفیــد باشد، اول کسى که بگوید


رابطه را ایجاد بکنند، خود بنــــده هستم .


طعمه را از دهان گرگ با قــدرت باید گرفت، نه مذاکــره (!)
  • سید حمزه قاسمی



خانوم خوشــــــگله! برسونمت؟

خانوووووووم… شــماره بدم؟

خانوم خوشــــــگله! برسونمت؟

خوشــــگله! چن لحظه از وقتتو به مــــا میدی؟

این‌ها جملاتی بود که دخترک در طول مســیر خوابگاه تا دانشگاه می‌شنید!

  • سید حمزه قاسمی

به نقل از ابنا؛ 17 سال، 20 سال، پُر پُرش 25 سال، سن و سال جوان هایی بود که درس و مدرسه و دانشگاه را نیمه کاره رها می کردند و راهی جبهه ها می‎شدند. وصیت نامه هایشان را که می خوانی، گویا با چهل ساله هایی طرفی که دیگر چم و خم روزگار را یاد گرفته اند و بعد از یک راه طی شده ـ به قول آوینی ـ، نشسته اند وصیت نامه نوشته اند.

راه این شهدا همچنان ادامه یافت و مردم کشورهایی همچون بحرین٬ سوریه و لبنان برای رسیدن به عزت و آزادگی جان‎ها بر کف دست‎هایشان گرفتند و جنگیدند.

راه شهادت هنوز هم بسته نشده و چه بسیار شیردلانی در توطئه‎های تروریستی کوردلان در همین سرزمین مادری‎مان به معنای واقعی "عاقبت به خیری" رسیدند.

در این بین٬ شهدایی بودند که هنگام دفن٬ لبخندی بر این دنیای فانی زدند و به لشگر سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) پیوستند. ما نیز نتوانستیم به سادگی از کنار این موضوع گذر کنیم.

شهید اول: «حسن تقی‎پور گلسفیدی»

فرازهایی از وصیتنامه این شهید: خیلی دوست دارم در مراسم و مجالسی که به خاطرم برگزار می نمایید، نوحه ی ابی عبدالله الحسین(ع) و روضه ی آن حضرت را بخوانید تا ملت منقلب و مسلمان به خاطر آن حضرت بگریند و دیگر آن که می خواهم در کنار دیگر یارانم در بهشت تازه آباد سلمانشهر آرام گیرم و با آنان تجدید بیعت نمایم و ضمناً به مدت دوازده روز روزه بدهکار هستم. لطفاً برایم آن ها را به جا آورید. همچنین نماز قضا بسیار دارم، اگر لازم باشد برایم انجام دهید. از مال دنیا چیزی ندارم، ولی اگر احیاناً مالی است که اکنون به خاطر ندارم، از خانواده  تقاضا می کنم تا آن ها را در راه خدا انفاق کنند تا در آن دنیا با دست خالی از مادیات به دیدار پروردگارم بروم و خدای ناکرده چیزی مرا به خودش وابسته نگرداند.
پنج شنبه بیست و یکم مردادماه 1361 اهواز – پایگاه شهیدبهشتی – تیپ کربلا – گردان علی ابن ابی طالب(ع) – گروهان یکم

  • سید حمزه قاسمی

  • سید حمزه قاسمی

کبریت را هم بخواهی روشن نگه داری

وقتی نسیمی می وزد

ان را بین دستت پنهان می کنی


اینجا در شهر ما

طوفانی به پاست

پس چگونه خود را نگه می دارید

  • سید حمزه قاسمی

  • سید حمزه قاسمی

هوشیار باشیم ...
کشورهای اروپایی و امریکایی فهمیدند که تو دختر و پسر ایرانی ...
با دختران و پسران هرزه خارجی فرق داری ...
و میخواهند تو راهم به انحراف بکشونند ...
قبول دارید ؟

  • سید حمزه قاسمی

بدانیــد که این پوست نازک تحمل آتش را نــدارد،


پس به خودتان رحم کنید!


شما در مصیبتهاى دنیا آزمایش کرده اید که


وقتى خارى به بــدن کسی از شما میرود


و یا به زمیــن میخورد و خونــى میشود


و یا شن هاى داغ پایش را میسوزاند...


چگونه بیتابى میکنــد؟!


پس، چگونه خواهد بود اگر میان دو لایه از آتش قرار گیرد


و هم بسترش سنــگ و همدمش شیطان باشد ؟!


نهج البلاغه،خطبه183

  • سید حمزه قاسمی
ثبت احوال
در شناسنامه ام
همه چیز را ثبت کرده
جز «احوالم» را !


  • سید حمزه قاسمی