روزی امام موسی صدر در یک کلیسا ( یا دانشگاه ) سخنرانی بسیار موثر و جذابی ایراد کرد و همه را مجذوب نمود.
اواخر سخنرانی یک خانم جوان و زیبا که از این توفیق یک عالم مسلمان بسیار
دلخور بود به دوستانش گفت : من می دانم چه طور حالش را بگیرم و ضایعش کنم !
و بلا فاصله پس از پایان سخنرانی در حالیکه همه را متوجه خود کرده بود
جلورفت و دستش را به طرف ایشان دراز کرد .
ایشان طبق عادت دستشان را روی سینه گذاشتند . او هم که منتظر همین بود
پرسید : می خواهید نجس نشوید ؟ ( و به همان موضوعی اشاره کرد که مشکل سو
تفاهم خانم هاست و شبهه دون پایه بودن زنان در دیدگاه اسلام و نجس بودن غیر
مسلمانان و … )
ایشان با زیرکی بلافاصله پاسخ دادند : بل لأُحافظ علی طهارتک ! فرمودند
بلکه بر عکس تو آنقدر با ارزش و پاک هستی که چنین تماس هایی حریم قدسی و
زنانه تو را می آلاید …
این جواب حکیمانه و عارفانه و عمیق و هوشمندانه نه تنها توطئه او را خنثی
کرد بلکه کار بر عکس شد و جمعیت مسیحی حاضر بیشتر به وجد آمده و به ایشان
ارادت بیشتری پیدا کردند
روزی یکی از دوستان بهلول گفت: ای بهلول! من اگر انگور بخورم، آیا حرام است؟ بهلول گفت: نه! پرسید: اگر بعد از خوردن انگور در زیر آفتاب دراز بکشم، آیا حرام است؟ بهلول گفت: نه! پرسید: پس چگونه است که اگر انگور را در خمره ای بگذاریم و آن را زیر نور آفتاب قرار دهیم و بعد از مدتی آن را بنوشیم حرام می شود؟....