عمره : چند وقت است به آینه نگاه نکردی ؟
مختار: چطور ؟
عمره : موهای سر وصورتت دارد همرنگ دندانهایت می شود .
مختار : به نظرت نشان چیست ؟
عمره : نشانه آن است که بر اسب سرکش قدرت لگام زده ای ، تو سوار بر قدرتی نه قدرت سوار تو .
مردان بزرگ زیر بارهای گران کمر خم نمی کنند ، مویی سپید می کنند ،
تو غم
عدالت داری مختار پس به خودت ظلم نکن کمی هم به فکر خودت باش .
مختار : بر عدل حکومت کردن مثل گردن نهادن بر لبه تیز شمشیر است
لحظه ای
غفلت کنی شاهرگت پاره می شود هر چه در کار حکومت جلو می روم مظلومیت
علی
برایم ملموس تر می شود . درک غم و رنج علی جانکاه است عمره ، کمترین اثرش
سپید کردن موی است ...
اللهم عجل لولیک الفرج
قرار شد خبر فوت را قدری دیرتر اعلام کنیم تا خبرگان به تهران بیایند و رهبر انتخاب شود و دوباره به شهرستان برگردند. صبح فردا جلسه خبرگان آغاز شد. وصیتنامه را آوردیم. آقا نوشته بود بهترتیب احمدآقا، رئیسجمهور، رئیس مجلس، رئیس دیوان عالی کشور یا یکی از اعضای شورای نگهبان وصیتنامه را برای مردم بخواند. احمدآقا آمادگی نداشت. آیت الله خامنهای آن را خواند. حدود دوساعتونیم طولکشید. ظهر شد. نماز خواندیم. عصر دوباره جلسه گذاشتیم. بعضی طرفدار رهبری شورایی و بعضی طرفدار رهبری فردی بودند. اسامی مختلفی هم مطرح شد. آیتالله خامنهای گزینه اصلی بود. یک نفر دستش را برد بالا برای مخالفت. کلی هم حرف زد و دلیل آورد. اعضاء نپذیرفتند. همان آقای مخالف انتخاب شد برای رهبری انقلاب.
• کتاب یادها - 13، ص 424، به نقل از هاشمی رفسنجانی
مقام معظم رهبری در مورد قاطعیت علوی امام علی(ع)می فرمایند: