اقتدا به امام علی(ع)
در عملیات بیت المقدس [؟] بعد از اینکه 'گردان ابوذر لشکر المهدى (عج)'، 'تپه 185' را فتح کرد، تعداد زیادى اسیر گرفتیم. هوا به قدرى گرم بود که خیل اسرا تا چشمشان به نیروهاى ما مى افتاد به اتفاق مى گفتند: 'ماء'. سر و وضع رقت بارشان فرصت تأمل را از آدم مى گرفت. با آنکه هر کدام از بچه ها بیش از یک قمقمه آب در اختیار نداشتند، اغلب به مولایشان اقتدا کردند و آنها را در اختیار دشمن خود گذاشتند. آبى که واقعا در آن بیابان برهوت، حکم کیمیا را داشت. درد سر ندهم، تا ظهر آن روز آب به ما نرسید. آتش بى وقفه دشمن تردد خودروها را مختل کرده بود. در طول راه که اسرا را به عقب مى بردیم به گندابى رسیدیم که در چاله اى جمع شده بود. برادران از فرط گرمازدگى و عطش از آن نوشیدند. بعضى هم با یاد تشنگى آقا ابى عبدالله (ع) خود را دلدارى و به راه ادامه مى دادند تا عصر آن روز که با فرستادن یک ماشین یخ به دادمان رسیدند.
- ۹۲/۰۶/۰۹