چادرم را بر ندارید
يكشنبه, ۱۰ شهریور ۱۳۹۲، ۰۱:۴۲ ب.ظ
صاحب خانه اش گفته بود:" طیبه که به خانه ما آمد ، ما سرمان برهنه بود ، بی
حجاب بودیم . این قدر پند و نصیحت کرد و از قران و دعا گفت که ما دیگر یک
تار موی مان را نگذاشتیم پیدا شود".
به ساواک که گرفته بودش و دستبند زده بود به دست هایش ، گفته بود :" مرا بکشید ولی چادرم را برندارید" .
شهیده طیبه واعظی دهنوی ، کفش های جامانده در ساحل
به ساواک که گرفته بودش و دستبند زده بود به دست هایش ، گفته بود :" مرا بکشید ولی چادرم را برندارید" .
شهیده طیبه واعظی دهنوی ، کفش های جامانده در ساحل