» پاسخ های متین و محکم امام نقی (ع) به 13 سوال پیچیده یحیی ابن اکثم
پنجشنبه, ۱۷ بهمن ۱۳۹۲، ۱۱:۲۰ ق.ظ
یحیی بن اکثم از علمای
برجسته درباری و از قاضیانی بود که در عصر مامون و خلفای بعد به عنوان قاضی
کهنهکار و زیرک شناخته میشد، سیزده سوال مشکل را تنظیم کرد و توسط موسی
مبرقع (برادر امام نقی) برای امام نقی (ع) فرستاد، تا آن حضرت
جواب آنها را بدهد.
موسی نزد برادرش امام هادی (ع) آمد و ماجرا را
گفت: امام نقی علیهالسلام لبخندی زد و به موسی فرمود: «آیا پاسخش را
دادی؟» او عرض کرد: نه، من پاسخ آنها سوال ها را نمیدانم، امام فرمود: آن
سوال ها چیست؟
موسی سیزده سوال یحیی بن اکثم را به ترتیب زیر برشمرد:
1 - مطابق آیه 40 سورهی نمل، آن کس که علمی از کتاب داشت (یعنی وزیر سلیمان به نام آصف) به سلیمان گفت: «من تخت بلقیس را پیش از آن که چشم برهم نهی، نزد تو حاضر میکنم.» سوال من این است مگر پیغمبر خدا حضرت سلیمان، به علم آصف محتاج بود؟
2 - مطابق آیه 100 سورهی یوسف «یوسف پدر و مادرش را بر فراز تخت برد و آنها و فرزندانش در برابرش به سجده افتادند.» سوال من این است که چگونه یعقوب پیغمبر و فرزندانش برای یوسف سجده کردند؟
3 - مطابق آیه 94 سورهی یونس خداوند میفرماید: «اگر از آنچه بر تو نازل کردهایم در شک هستی، از آنها که قبل از تو کتاب میخوانند بپرس.» سوال من این است، این آیه خطاب به کیست؟ اگر خطاب به پیغمبر است، چگونه او شک دارد؟ و اگر خطاب به دیگری است، قرآن بر چه کسی - جز پیامبر - نازل شده است؟
موسی سیزده سوال یحیی بن اکثم را به ترتیب زیر برشمرد:
1 - مطابق آیه 40 سورهی نمل، آن کس که علمی از کتاب داشت (یعنی وزیر سلیمان به نام آصف) به سلیمان گفت: «من تخت بلقیس را پیش از آن که چشم برهم نهی، نزد تو حاضر میکنم.» سوال من این است مگر پیغمبر خدا حضرت سلیمان، به علم آصف محتاج بود؟
2 - مطابق آیه 100 سورهی یوسف «یوسف پدر و مادرش را بر فراز تخت برد و آنها و فرزندانش در برابرش به سجده افتادند.» سوال من این است که چگونه یعقوب پیغمبر و فرزندانش برای یوسف سجده کردند؟
3 - مطابق آیه 94 سورهی یونس خداوند میفرماید: «اگر از آنچه بر تو نازل کردهایم در شک هستی، از آنها که قبل از تو کتاب میخوانند بپرس.» سوال من این است، این آیه خطاب به کیست؟ اگر خطاب به پیغمبر است، چگونه او شک دارد؟ و اگر خطاب به دیگری است، قرآن بر چه کسی - جز پیامبر - نازل شده است؟
4 -
منظور از «ابحر» (دریاها) در آیه 27 لقمان چیست؟ و در کجا قرار دارد، آنجا
که خداوند میفرماید: و لو ان ما فی الارض من شجره اقلام و البحر یمده من
بعده سبعه ابحر ما نفدت کلمات الله: «و اگر همهی درختان روی زمین قلم شود،
و دریا برای آن مرکب گردد و هفت دریا به آن افزوده شود، اینها همه تمام
میشود، ولی کلمات خدا پایان نمیگیرد.»
5 - خداوند در آیه 71 زخرف در وصف بهشت میفرماید:
6 - در آیه 50 سورهی شوری میخوانیم: او یزوجهم ذکرانا و اناثا: «خداوند اگر بخواهد، پسر و دختر را برای آنان جمع میکند.» جایی که خداوند مطابق این آیه، پسران را به بندگانش تزویج کند، چگونه قومی را به خاطر این عمل (لواط) کیفر داده است؟ [1]
7 - چگونه در بعضی از دعواها گواهی یک زن کافی است، یا اینکه خداوند در مورد مردان میفرماید:
8 - دربارهی خنثی، حضرت علی (برای تشخیص زن یا مرد بودن او و تعیین ارث) دستور داد، ببینید او در کدام مجرا ادرار میکند، سوالم این است که چه کسی باید این تحقیق را انجام دهد، زن یا مرد؟ اگر زن نگاه کند، شاید او مرد باشد و اگر مرد انجام دهد شاید او زن باشد؟ و این هر دو صورت جایز نیست.
9 - مردی دید که چوپانی با گوسفندی آمیزش میکند، چون نگاه چوپان به صاحب گله افتاد، کنار رفت و آن گوسفند در میان گوسفندهای دیگر گم شد، این گوسفندها را چگونه سر ببرند، آیا گوشتشان حلال است یا حرام؟
10 - نماز صبح چرا بلند خوانده میشود، با اینکه از نمازهای روزانه است و بلند خواندن به نمازهای شب مربوط است؟
11 - علی علیهالسلام به ابنجرموز (قاتل زبیر، آنگاه که زبیر دست از جنگ جمل کشید و ابنجرموز او را در نماز غافلگیر کرد و کشت) فرمود «قاتل ابنصفیه (زبیر) را به آتش بشارت ده.» (و با این عبارت فهماند که ابنجرموز اهل دوزخ است) چرا علی علیهالسلام که امام بود، این قاتل را نکشت؟
12 - چرا علی علیهالسلام در جنگ صفین (جنگ با معاویه) همهی افراد سپاه معاویه را میکشت، چه مهاجم و چه فراری و چه زخمی؟، ولی در جنگ جمل (جنگ با سپاه طلحه و زبیر) به فراری و مجروح کاری نداشت و اعلان کرد که هر کس به خانهام آید ایمن است و هر کس اسلحهاش را بیفکند ایمن است، این اختلاف روش برای چه بود؟ اگر شیوهی اول درست بود، ناچار شیوهی دوم نادرست خواهد بود.
13 - هرگاه مردی اقرار کند که لواط کرده آیا باید حد بخورد یا نه؟
1 - در مورد سوال اول، آن کسی که علمی از کتاب داشت، آصف بن برخیا بود و حضرت سلیمان از شناختن آنچه را که آصف میشناخت، عاجز نبود، بلکه میخواست به امت خود از جن و انس بفهماند که حجت بعد از من، آصف است و آن علم را سلیمان علیهالسلام به امر خداوند به آصف سپرده و آموخته بود، تا مردم در مورد امامت و راهنماییهای آصف، اختلاف ننمایند، چنان که در زمان حضرت داود علیهالسلام نیز مسایلی به حضرت سلیمان تعلیم داده شده بود، تا پیامبری و پیشوایی سلیمان بعد از پدر، آشکار گردد و حجت بر مردم تمام شود.
2 - در مورد سوال دوم، سجدهی یعقوب و فرزندانش در برابر یوسف علیهالسلام، برای اطاعت از خدا و اظهار محبت به یوسف بود، نه برای یوسف، چنان که سجده فرشتگان بر آدم علیهالسلام، برای آدم علیهالسلام نبود، بلکه اطاعت از خدا و اظهار علاقه به آدم علیهالسلام بود، سجدهی یعقوب و فرزندانش در برابر یوسف، سجدهی شکر بود، به شکرانهی اینکه خداوند آنها را در کنار هم جمع نموده است. آیا نمیبینی که یوسف علیهالسلام در ابراز شکر خود در همان وقت، به خدا عرض میکند:
3 - در مورد سوال سوم، مورد خطاب در آیه، رسول خدا صلی الله علیه و آله است و او در آنچه خداوند به او نازل کرده شک نداشت، ولی جاهلان گفتند: چرا خداوند پیامبری از فرشتگان را نفرستاده است و پیغمبرش را با ما فرقی نگذاشته، چرا که او هم مثل ما میخورد، مینوشد، در بازار راه میرود؟ خداوند وحی کرد که در حضور این جاهلان، از آنها که پیش از تو از کتابهای آسمانی آشنا بودهاند بپرس آیا خداوند تاکنون پیغمبری برای بشر فرستاده که نخورد و نیاشامد و در بازارها حرکت نکند، تو هم مثل آنها و این تعبیر که «اگر شک داری» با اینکه پیامبر صلی الله علیه و آله شک نداشت، از نظر مماشات و همراهی با طرف است، چنانکه خداوند در آیهی مباهله دستور میدهد: «بیایید تا فرزندان ما و فرزندان شما، زنان ما و زنان شما، خود ما و خود شما را دعوت کنیم، سپس نفرین کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.» (البته دروغگویان مسیحیان بودند و در این امر شکی نبود ولی) اگر میگفت: لعنت خدا را بر شما قرار دهیم، مسیحیان برای مباهله حاضر نمیشدند و خدا میدانست که پیامبرش رسالتهای او را ابلاغ میکند و دروغگو نیست، در اینجا نیز پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به راستگویی خود یقین داشت، ولی میخواست با مدعی به عنوان بیطرف گفتگو کند.
4 - در مورد سوال چهارم، آری اگر درختهای دنیا قلم شود و دریا را هفت دریا مدد کند و چشمهها از زمین بجوشد، آبها تمام شود، آنها پیش از آنکه کلمات خدا پایان پذیرد تمام میشوند، و هفت دریا عبارت است از: 1 - چشمهی کبریت 2- چشمه یمن 3 - چشمهی برهوت 4 - چشمهی طبریه 5 - آب گرم ماسبندان (محلی در خوزستان) 6 - آب گرم آفریقیه معروف به لسان 7 - چشمهی بحرون، و کلمات پایانناپذیر خدا ما هستیم که فضایلمان بیرون از مرز درک است.
5 - در مورد سوال پنجم، البته هر چه از خوراکی و نوشیدنی و سرگرمی که دل بخواهد و لذتبخش باشد در بهشت وجود دارد و همه را نیز خداوند برای آدم علیهالسلام حلال کرده بود، اما آن درختی که خداوند آدم و همسرش را از آن نهی کرده بود، درخت حسد بود (که به عنوان استعاره بر آن نام درخت نامیده شده است) خداوند به آنها سفارش کرده بود که به چشم حسد، بر کسانی که خدا بر مخلوقات دیگر فضیلتشان داده ننگرند، آدم فراموش کرد و بر آنها حسد برد و عزم و تصمیمی نداشت.
6 - در مورد سوال ششم، منظور از جمع بین پسران و دختران، این است که خداوند گاهی دو نوزاد (دوقلو پسر و دختر) عطا میکند و دو عددی که با هم قرین باشند، به آن «جفت» گفته میشود، هر یکی جفت دیگری است (نه آنکه منظور ازدواج باشد.) پناه بر خدا که مرادش نیرنگهایی (از لوط و...) باشد که تو ساختهای که مجوز زشتکاری تو باشد.
7 - در مورد سوال هفتم، پذیرش گواهی یک زن تنها در مورد قابله (ماما) (در موضع زنده بودن یا مرده بودن نوزاد هنگام ولادت) است، که اگر آن قابله، مورد اطمینان باشد، گواهی او در این مورد پذیرفته است و گرنه کمتر از دو زن کافی نیست و به حکم ضرورت (در این مورد) به جای دو مرد به حساب میآید، چرا که در اینجا مرد نمیتواند کار زن را برعهده گیرد و اگر تنها یک زن (نامطمین) وجود داشت، گواهی او با سوگند پذیرفته خواهد شد.
8 - در مورد مسالهی خنثی، همان است که حضرت علی علیهالسلام فرموده است، ولی به این صورت که مردان عادلی جلو آیینه میایستند، خنثی پشت سر آن برهنه میشود، شاهدان عکس او را در آیینه میبینند و گواهی میدهند.
9 - در مورد گوسفند و چوپان، اگر گوسفند معلوم بود، باید آن را سر ببرند و بسوزانند، و گرنه با (قرعه تعیین میکنند به این ترتیب که) گله را دو نصف میکنند و قرعه میکشند به نام هر یک در آمد، نصف دیگر آزاد است، باز همین نصف را دو نیمه میکنند و قرعه میکشند و این کار را همچنان ادامه میدهند تا دو تا بیشتر نماند، آنگاه بین آن دو قرعه میزنند، قرعه به نام هر کدام افتاد، آن را سر میبرند و میسوزانند و بقیه آزاد میشوند.
10 - اما بلند خواندن نماز صبح، برای آن است که پیغمبر صلی الله علیه و آله وقتی آن را میخواند که هوا تاریک بود از این رو در حکم قرایتهای شبانه است.
11 - در مورد اینکه علی علیهالسلام فرمود: قاتل زبیر را به دوزخ بشارت بده، این مژدهای بود که قبلا پیامبر صلی الله علیه و آله داده بود و قاتل از خوارج بود که در جنگ نهراوان شرکت کرد و علی علیهالسلام از این جهت او را نکشت، که میدانست او در جنگ نهروان، کشته خواهد شد.
12 - اینکه علی علیهالسلام در جنگ صفین مهاجم و فراری را میکشت، ولی در جنگ جمل فراری و زخمی را نمیکشت و تعقیب نمیکرد و همچنین در جنگ جمل آنها را که اسلحهی خود را میافکندند، یا به خانهها پناه میبردند، امان میداد، از این رو که فرماندهی سپاه دشمن در جنگ جمل (طلحه و زبیر) کشته شده بود، دیگر پایگاه و جمعیتی نداشتند، که به آن بازگردند، (و فتنه را از سر گیرند) همه به خانههای خود برگشتند، دیگر نه جنگجو بود و نه معارض، آنها راضی بودند که کسی به آنها کاری نداشته باشد، در این صورت ناگزیر وظیفه در برابر آنها که در فکر جمعآوری مجدد لشگر و از سر گرفتن جنگ نبودند، خودداری از جنگیدن و آزاررسانی به آنها است، ولی در جنگ صفین، سپاه دشمن به پایگاه خود بازمیگشت، دارای فرمانده و تجهیزات بود و در فکر تجدید قوا و از سر گرفتن جنگ به سر میبرد، سران دشمن، شمشیر در بین آنها پخش میکردند، و جایزه به آنها میدادند و تجهیزات جنگ را فراهم میساختند، بیماران را عیادت و دست و پا شکستهشدگان را مدوا مینمودند، به پیادهها مرکب و به برهنگان لباس میدادند و باز دوباره همه را به میدان میفرستاد. از این رو علی علیهالسلام این دو گروه را یکسان ندید، وظیفه جنگ با گویندگان «لا اله الا الله» را خوب میدانست، حق را برای آنها شرح میداد (و حجت را بر آنها تمام میکرد) هر کس حق را نمیپذیرفت شمشیر بر رویش میکشید، جز اینکه توبه کند.
13 - در مورد مردی که به لواط، اقرار کرده، اگر دو شاهد، شهادت نداده و او به دلخواه خود اقرار نموده است، در این صورت حاکم شرع میتواند به او منت نهاده و او را معاف دارد یا کیفر کند، آیا سخن خدا را نشنیدهای که به حضرت سلیمان میفرماید:
----------------
پی نوشت ها:
1- یحیی این آیه را به دلخواه خود معنی کرد.
2- طلاق/2.
3. مطابق پاره ای از روایات، این پاسخ ها را ابن سکیت، با املای امام نقی (ع) نوشت.
4. ترجمه تحف العقول، ص 563 تا 570.
----------------
منبع: محمدی اشتهاردی،محمد. نگاهی بر زندگی امام هادی (ع)،نشر نور حکمت،1377.
کاری از وبلاگ یا امام نقی (ع)
5 - خداوند در آیه 71 زخرف در وصف بهشت میفرماید:
و فیها ما تشتهیه الانفس و تلذ الاعین: «هر چه دل بخواهد و
چشم از آن لذت برد در بهشت موجود است.»
پس چرا خداوند آدم را که تنها گندم
خورد، عذاب و کیفر نمود؟
6 - در آیه 50 سورهی شوری میخوانیم: او یزوجهم ذکرانا و اناثا: «خداوند اگر بخواهد، پسر و دختر را برای آنان جمع میکند.» جایی که خداوند مطابق این آیه، پسران را به بندگانش تزویج کند، چگونه قومی را به خاطر این عمل (لواط) کیفر داده است؟ [1]
7 - چگونه در بعضی از دعواها گواهی یک زن کافی است، یا اینکه خداوند در مورد مردان میفرماید:
و اشهدوا ذوی عدل منکم:
«و دو مرد عادل از خودتان را گواه گیرید.» [2]
«و دو مرد عادل از خودتان را گواه گیرید.» [2]
8 - دربارهی خنثی، حضرت علی (برای تشخیص زن یا مرد بودن او و تعیین ارث) دستور داد، ببینید او در کدام مجرا ادرار میکند، سوالم این است که چه کسی باید این تحقیق را انجام دهد، زن یا مرد؟ اگر زن نگاه کند، شاید او مرد باشد و اگر مرد انجام دهد شاید او زن باشد؟ و این هر دو صورت جایز نیست.
9 - مردی دید که چوپانی با گوسفندی آمیزش میکند، چون نگاه چوپان به صاحب گله افتاد، کنار رفت و آن گوسفند در میان گوسفندهای دیگر گم شد، این گوسفندها را چگونه سر ببرند، آیا گوشتشان حلال است یا حرام؟
10 - نماز صبح چرا بلند خوانده میشود، با اینکه از نمازهای روزانه است و بلند خواندن به نمازهای شب مربوط است؟
11 - علی علیهالسلام به ابنجرموز (قاتل زبیر، آنگاه که زبیر دست از جنگ جمل کشید و ابنجرموز او را در نماز غافلگیر کرد و کشت) فرمود «قاتل ابنصفیه (زبیر) را به آتش بشارت ده.» (و با این عبارت فهماند که ابنجرموز اهل دوزخ است) چرا علی علیهالسلام که امام بود، این قاتل را نکشت؟
12 - چرا علی علیهالسلام در جنگ صفین (جنگ با معاویه) همهی افراد سپاه معاویه را میکشت، چه مهاجم و چه فراری و چه زخمی؟، ولی در جنگ جمل (جنگ با سپاه طلحه و زبیر) به فراری و مجروح کاری نداشت و اعلان کرد که هر کس به خانهام آید ایمن است و هر کس اسلحهاش را بیفکند ایمن است، این اختلاف روش برای چه بود؟ اگر شیوهی اول درست بود، ناچار شیوهی دوم نادرست خواهد بود.
13 - هرگاه مردی اقرار کند که لواط کرده آیا باید حد بخورد یا نه؟
* * * * *
امام نقی علیهالسلام به موسی
مبرقع فرمود: بنویس، او عرض کرد: چه بنویسم؟ فرمود: (در جوابش) بنویس: [3] بسم الله الرحمن الرحیم، خدا تو را به راه راست هدایت کند، نامهات
رسید، خواستهای ما را با این خردهگیریها بیازمایی، تا شاید نقطهی ضعفی
از ما بیابی و عیبجویی کنی، خدا تو را به خاطر سوء نیتت مکافات دهد، همهی
سوالهایت را پاسخ میگوییم، خوب گوش فرا ده و آماده فهم آن باش و حواس خود
را جمع کن که حجت بر تو تمام شده است. اما جواب:1 - در مورد سوال اول، آن کسی که علمی از کتاب داشت، آصف بن برخیا بود و حضرت سلیمان از شناختن آنچه را که آصف میشناخت، عاجز نبود، بلکه میخواست به امت خود از جن و انس بفهماند که حجت بعد از من، آصف است و آن علم را سلیمان علیهالسلام به امر خداوند به آصف سپرده و آموخته بود، تا مردم در مورد امامت و راهنماییهای آصف، اختلاف ننمایند، چنان که در زمان حضرت داود علیهالسلام نیز مسایلی به حضرت سلیمان تعلیم داده شده بود، تا پیامبری و پیشوایی سلیمان بعد از پدر، آشکار گردد و حجت بر مردم تمام شود.
2 - در مورد سوال دوم، سجدهی یعقوب و فرزندانش در برابر یوسف علیهالسلام، برای اطاعت از خدا و اظهار محبت به یوسف بود، نه برای یوسف، چنان که سجده فرشتگان بر آدم علیهالسلام، برای آدم علیهالسلام نبود، بلکه اطاعت از خدا و اظهار علاقه به آدم علیهالسلام بود، سجدهی یعقوب و فرزندانش در برابر یوسف، سجدهی شکر بود، به شکرانهی اینکه خداوند آنها را در کنار هم جمع نموده است. آیا نمیبینی که یوسف علیهالسلام در ابراز شکر خود در همان وقت، به خدا عرض میکند:
رب قد آتیتنی من الملک و علمتنی من تاویل
الاحادیث...:
«پروردگارا! بخشی (عظیم) از حکومت به من بخشیدی و مرا از علم و تعبیر خوابها آگاه ساختی...» (یوسف / 101)
«پروردگارا! بخشی (عظیم) از حکومت به من بخشیدی و مرا از علم و تعبیر خوابها آگاه ساختی...» (یوسف / 101)
3 - در مورد سوال سوم، مورد خطاب در آیه، رسول خدا صلی الله علیه و آله است و او در آنچه خداوند به او نازل کرده شک نداشت، ولی جاهلان گفتند: چرا خداوند پیامبری از فرشتگان را نفرستاده است و پیغمبرش را با ما فرقی نگذاشته، چرا که او هم مثل ما میخورد، مینوشد، در بازار راه میرود؟ خداوند وحی کرد که در حضور این جاهلان، از آنها که پیش از تو از کتابهای آسمانی آشنا بودهاند بپرس آیا خداوند تاکنون پیغمبری برای بشر فرستاده که نخورد و نیاشامد و در بازارها حرکت نکند، تو هم مثل آنها و این تعبیر که «اگر شک داری» با اینکه پیامبر صلی الله علیه و آله شک نداشت، از نظر مماشات و همراهی با طرف است، چنانکه خداوند در آیهی مباهله دستور میدهد: «بیایید تا فرزندان ما و فرزندان شما، زنان ما و زنان شما، خود ما و خود شما را دعوت کنیم، سپس نفرین کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.» (البته دروغگویان مسیحیان بودند و در این امر شکی نبود ولی) اگر میگفت: لعنت خدا را بر شما قرار دهیم، مسیحیان برای مباهله حاضر نمیشدند و خدا میدانست که پیامبرش رسالتهای او را ابلاغ میکند و دروغگو نیست، در اینجا نیز پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به راستگویی خود یقین داشت، ولی میخواست با مدعی به عنوان بیطرف گفتگو کند.
4 - در مورد سوال چهارم، آری اگر درختهای دنیا قلم شود و دریا را هفت دریا مدد کند و چشمهها از زمین بجوشد، آبها تمام شود، آنها پیش از آنکه کلمات خدا پایان پذیرد تمام میشوند، و هفت دریا عبارت است از: 1 - چشمهی کبریت 2- چشمه یمن 3 - چشمهی برهوت 4 - چشمهی طبریه 5 - آب گرم ماسبندان (محلی در خوزستان) 6 - آب گرم آفریقیه معروف به لسان 7 - چشمهی بحرون، و کلمات پایانناپذیر خدا ما هستیم که فضایلمان بیرون از مرز درک است.
5 - در مورد سوال پنجم، البته هر چه از خوراکی و نوشیدنی و سرگرمی که دل بخواهد و لذتبخش باشد در بهشت وجود دارد و همه را نیز خداوند برای آدم علیهالسلام حلال کرده بود، اما آن درختی که خداوند آدم و همسرش را از آن نهی کرده بود، درخت حسد بود (که به عنوان استعاره بر آن نام درخت نامیده شده است) خداوند به آنها سفارش کرده بود که به چشم حسد، بر کسانی که خدا بر مخلوقات دیگر فضیلتشان داده ننگرند، آدم فراموش کرد و بر آنها حسد برد و عزم و تصمیمی نداشت.
6 - در مورد سوال ششم، منظور از جمع بین پسران و دختران، این است که خداوند گاهی دو نوزاد (دوقلو پسر و دختر) عطا میکند و دو عددی که با هم قرین باشند، به آن «جفت» گفته میشود، هر یکی جفت دیگری است (نه آنکه منظور ازدواج باشد.) پناه بر خدا که مرادش نیرنگهایی (از لوط و...) باشد که تو ساختهای که مجوز زشتکاری تو باشد.
و
من یفعل ذلک یلق اثاما - یضاعف له العذاب یوم القیامه و یخلد فیه مهانا:
«و هر کس چنین کند، مجازات سختی خواهد دید - عذاب او در قیامت، چندان برابر میگردد و همیشه با خواری در آن خواهد ماند.» (فرقان / 68 و 69) در صورتی که توبه نکرده باشد.
«و هر کس چنین کند، مجازات سختی خواهد دید - عذاب او در قیامت، چندان برابر میگردد و همیشه با خواری در آن خواهد ماند.» (فرقان / 68 و 69) در صورتی که توبه نکرده باشد.
7 - در مورد سوال هفتم، پذیرش گواهی یک زن تنها در مورد قابله (ماما) (در موضع زنده بودن یا مرده بودن نوزاد هنگام ولادت) است، که اگر آن قابله، مورد اطمینان باشد، گواهی او در این مورد پذیرفته است و گرنه کمتر از دو زن کافی نیست و به حکم ضرورت (در این مورد) به جای دو مرد به حساب میآید، چرا که در اینجا مرد نمیتواند کار زن را برعهده گیرد و اگر تنها یک زن (نامطمین) وجود داشت، گواهی او با سوگند پذیرفته خواهد شد.
8 - در مورد مسالهی خنثی، همان است که حضرت علی علیهالسلام فرموده است، ولی به این صورت که مردان عادلی جلو آیینه میایستند، خنثی پشت سر آن برهنه میشود، شاهدان عکس او را در آیینه میبینند و گواهی میدهند.
9 - در مورد گوسفند و چوپان، اگر گوسفند معلوم بود، باید آن را سر ببرند و بسوزانند، و گرنه با (قرعه تعیین میکنند به این ترتیب که) گله را دو نصف میکنند و قرعه میکشند به نام هر یک در آمد، نصف دیگر آزاد است، باز همین نصف را دو نیمه میکنند و قرعه میکشند و این کار را همچنان ادامه میدهند تا دو تا بیشتر نماند، آنگاه بین آن دو قرعه میزنند، قرعه به نام هر کدام افتاد، آن را سر میبرند و میسوزانند و بقیه آزاد میشوند.
10 - اما بلند خواندن نماز صبح، برای آن است که پیغمبر صلی الله علیه و آله وقتی آن را میخواند که هوا تاریک بود از این رو در حکم قرایتهای شبانه است.
11 - در مورد اینکه علی علیهالسلام فرمود: قاتل زبیر را به دوزخ بشارت بده، این مژدهای بود که قبلا پیامبر صلی الله علیه و آله داده بود و قاتل از خوارج بود که در جنگ نهراوان شرکت کرد و علی علیهالسلام از این جهت او را نکشت، که میدانست او در جنگ نهروان، کشته خواهد شد.
12 - اینکه علی علیهالسلام در جنگ صفین مهاجم و فراری را میکشت، ولی در جنگ جمل فراری و زخمی را نمیکشت و تعقیب نمیکرد و همچنین در جنگ جمل آنها را که اسلحهی خود را میافکندند، یا به خانهها پناه میبردند، امان میداد، از این رو که فرماندهی سپاه دشمن در جنگ جمل (طلحه و زبیر) کشته شده بود، دیگر پایگاه و جمعیتی نداشتند، که به آن بازگردند، (و فتنه را از سر گیرند) همه به خانههای خود برگشتند، دیگر نه جنگجو بود و نه معارض، آنها راضی بودند که کسی به آنها کاری نداشته باشد، در این صورت ناگزیر وظیفه در برابر آنها که در فکر جمعآوری مجدد لشگر و از سر گرفتن جنگ نبودند، خودداری از جنگیدن و آزاررسانی به آنها است، ولی در جنگ صفین، سپاه دشمن به پایگاه خود بازمیگشت، دارای فرمانده و تجهیزات بود و در فکر تجدید قوا و از سر گرفتن جنگ به سر میبرد، سران دشمن، شمشیر در بین آنها پخش میکردند، و جایزه به آنها میدادند و تجهیزات جنگ را فراهم میساختند، بیماران را عیادت و دست و پا شکستهشدگان را مدوا مینمودند، به پیادهها مرکب و به برهنگان لباس میدادند و باز دوباره همه را به میدان میفرستاد. از این رو علی علیهالسلام این دو گروه را یکسان ندید، وظیفه جنگ با گویندگان «لا اله الا الله» را خوب میدانست، حق را برای آنها شرح میداد (و حجت را بر آنها تمام میکرد) هر کس حق را نمیپذیرفت شمشیر بر رویش میکشید، جز اینکه توبه کند.
13 - در مورد مردی که به لواط، اقرار کرده، اگر دو شاهد، شهادت نداده و او به دلخواه خود اقرار نموده است، در این صورت حاکم شرع میتواند به او منت نهاده و او را معاف دارد یا کیفر کند، آیا سخن خدا را نشنیدهای که به حضرت سلیمان میفرماید:
هذا عطاینا
فامنن او امسک بغیر حساب:
«این عطای ما است، به هر کس میخواهی (و صلاح میدانی) ببخش، و از هر کس میخواهی امساک کن و حسابی بر تو نیست.» (تو امین هستی) (سوره ص / 39)
امام هادی علیهالسلام در پایان فرمود: به همهی
سوالهای تو پاسخ دادیم، آن را فراگیر و بدان. [4] . به این ترتیب امام
هادی علیهالسلام به همهی پرسشهای یحیی بن اکثم، پاسخ داد و این پاسخنامه
چون گنجینهای گرانبها در تاریخ ماند و همچون آیینه، نشانگر عظمت علمی امام
علیهالسلام شد و این درس را به دانشمندان داد که در برابر القایات
مخالفان و بدخواهان، ساکت ننشینند و با پاسخهای متین و محکم، از بدآموزی های
آنها جلوگیری نمایند.«این عطای ما است، به هر کس میخواهی (و صلاح میدانی) ببخش، و از هر کس میخواهی امساک کن و حسابی بر تو نیست.» (تو امین هستی) (سوره ص / 39)
----------------
پی نوشت ها:
1- یحیی این آیه را به دلخواه خود معنی کرد.
2- طلاق/2.
3. مطابق پاره ای از روایات، این پاسخ ها را ابن سکیت، با املای امام نقی (ع) نوشت.
4. ترجمه تحف العقول، ص 563 تا 570.
----------------
منبع: محمدی اشتهاردی،محمد. نگاهی بر زندگی امام هادی (ع)،نشر نور حکمت،1377.
کاری از وبلاگ یا امام نقی (ع)
- ۹۲/۱۱/۱۷