گفتم:خدایا از همه دلگیرم...... گفت :حتی از من؟
گفتم خدایا دلم را ربود................ گفت:پیش از من؟
گفتم خدایا چقدر دوری....................... گفت:تو یا من؟
گفتم :خدایا تنهاترینم……….............…... گفت:پس من؟
گفتم:خدایا کمک خواستم……................ گفت:از غیر از من؟
گفتم:خدایا دوستت دارم..............................گفت:بیشتر از من؟
گفتم:خدایا اینقدر نگو من……............. گفت:من تو هستم و تو من...
دختر کوچکیدر باره نهنگ با معلمش بحث می کرد.
معلم گفت:از نظر فیزیکی غیر ممکن است که نهنگ بتواند یک ادم را ببلعد زیرا با این که پستاندار
عظیم الجثه ای است اما حلق بسیار کوچکی دارد.
دختر کوچک پرسید:پس چطور حضرت یونس به وسیله یک نهنگ بلعیده شده است.
معلم که عصبانی شده بود تکرار کرد که نهنگ نمی تواند ادم را ببلعد این از نظر فیزیکی غیر ممکن است.
دختر کوچک گفت:وقتی به بهشت رفتم از حضرت یونس می پرسم.
معلم گفت:اگر حضرت یونس به جهنم رفته بود چی؟
دختر کوچک گفت:ان وقت شما از او می پرسید.
میکرد اروم نمی گرفت.از بس درد داشت گریه میکرد،میرفتم کنارش میگفتم:مادر بذار پهلوت رو بمالم شاید دردش
اروم بشه. میگفت:نه مادر جان این درد ارث مادرم زهرا(س) است،بذار با همین درد به ارامش برسم.
مادر شهید سید مجتبی علمدار
در زمان اقا محمدخان قاجار شخصی از حاکم شهر خود که با صدراعظم نسبت داشت نزد صدراعظم شکایت کرد.
صدراعظم دانست که حق باشاکی است گفت:اشکالی ندارد می توانی به اصفهان بروی.
مرد گفت:اصفهان در دست پسر برادر شماست.
گفت:پس به شیراز برو.
او گفت:شیراز هم در اختیار خواهرزاده شماست.
گفت:پس به تبریز برو.
گفت:انجا هم در دست نوه شماست.
صدراعظم بلند شد و با عصبانیت فریاد زد:چه می دانم برو به جهنم.
مرد با خون سردی گفت:متاسفانه انجا هم مرحوم پدر شما حضور دارد.
2- ضرورت استمرار اجرای احکام الهی که فقط در زمان پیامبر ضرورت ندارد بلکه برای همیشه است .
3- ماهیت و کیفیت قوانین اسلام طوری است که بدون حکومت قابل اجرا نیست. مثل احکام دفاعی و احکام مالی و بخصوص احکام کیفری و حقوقی .
4- لزوم وحدت مسلمانان و تشکیل امت واحده .
5- لزوم نجات مردم مظلوم و محروم .
ما با توجه به این پنج مورد مذکور به ضرورت حکومت اسلامی پی میبریم و در نهایت به این نتیجه میرسیم که چون ما مسلمان هستیم و معتقد به پیامبری حضرت محمد صلی الله علیه و آله و امامت دوازده معصوم علیهم السلام هستیم باید حکومتی که بر ما حاکم است اسلامی باشد .هنگامی که پذیرفتیم حکومت ضرورت دارد و اساسش به این است که دستوری از مقامی صادر شود و دیگران به آن عمل کنند، قوام حکومت به شخص یا گروهی است که «حاکم»است و همینطور به انسانهایی است که باید دستورات شخص یا حاکم را بپذیرند و بدان عمل کنند .
*هنگامی که از چیزی میترسی، خود را در آن بیفکن، زیرا گاهی ترسیدن از چیزی، از خود آن سخت تر است.
*نه مرگ آنقدر ترسناک است و نه زندگی آنقدر شیرین که آدمی پای برشرافت خود گذارد.
*احمق ترین خلق کسی است که خود را عاقلترین خلق بداند.
*عقل تو را کفایت کند که راه گمراهی را از رستگاری نشانت دهد.
ملتی که بانوانش در صف مقدم برای پیشبرد مقاصد اسلامی هست؛ آسیب نخواهد دید ، ملتی که بانوانش در میدان های جنگ با ابرقدرت ها و یا مواجه شدن با قوای شیطانی قبل از مردها در این میدان ها حاضر شده اند پیروز خواهد شد.
ملتی که شهید در راه اسلام ، هم از بانوان دارد و هم از مردها و شهادت را هم بانوان طلب می کنند و هم مردها، آسیب نخواهد دید . . .