اللهم عجل لولیک الفرج

مشخصات بلاگ
اللهم عجل لولیک الفرج

با سلام خدمت خوانندگان عزیز اگر امکان دارد بعد از خواندن هر مطلب حتما نظر بدید.کپی کردن مطالب به شرط یک صلوات.

۱۳۸ مطلب در شهریور ۱۳۹۲ ثبت شده است

استاد سید عبد الله فاطمی نیا درباره ی اثار توبه فر مودند:بعضی افراد توهمی نموده و گفته اند:اگر انسان گناهی انجام دهد،اثار ان گناه در نفس باقی است.حتی اگر توبه کامل هم نماید و خداوند او را ببخشد،باز هم ان اثار از بین رفتنی نیست!این بسیار اشتباه و مخالف ایات و روایات است.خدای متعال می فرماید:مگر کسی که توبه و بازگشت نماید و ایمان اورد و عمل صالح انجام دهد،پس اینان هستند که خداوند کردار زشت و گناهان انان را تبدیل به خوبی ها و حسنات تبدیل می کند.(سوره فرقان ایه۷۰) هم چنین حضرت امیر فرمودند:توبه دل ها را پاک می کند و گناهان را می شوید.
  • سید حمزه قاسمی

می گویند سیاهی چادرم چشم را می زند،

چشم ادم های حریص و هرزه را،

دل را می زند دل ادم های مریض و بیمار را

از شما چه پنهان چادرم دست و پا گیر است!

دست و پای بی بند و باری را می بندد.

چادرم برای کسی است که نمی خواهد عزت اخرتش را

به بهانه ی ناچیز لبخند های هرزه بفروشد

  • سید حمزه قاسمی

روزی یکی از دوستان بهلول گفت: ای بهلول! من اگر انگور بخورم، آیا حرام است؟ بهلول گفت: نه! پرسید: اگر بعد از خوردن انگور در زیر آفتاب دراز بکشم، آیا حرام است؟ بهلول گفت: نه! پرسید: پس چگونه است که اگر انگور را در خمره ای بگذاریم و آن را زیر نور آفتاب قرار دهیم و بعد از مدتی آن را بنوشیم حرام می شود؟....

بهلول گفت: نگاه کن! من مقداری آب به صورت تو می پاشم. آیا دردت می آید؟ گفت: نه! بهلول گفت: حال مقداری خاک نرم بر گونه ات می پاشم. آیا دردت می آید؟ گفت: نه! سپس بهلول خاک و آب را با هم مخلوط کرد و گلوله ای گلی ساخت و آن را محکم بر پیشانی مرد زد! مرد فریادی کشید و گفت: سرم شکست! بهلول با تعجب گفت: چرا؟ من که کاری نکردم! این گلوله همان مخلوط آب و خاک است و تو نباید احساس درد کنی، اما من سرت را شکستم تا تو دیگر جرات نکنی احکام خدا را بشکنی!!

  • سید حمزه قاسمی
زنى به حضور حضرت داوود (ع) آمد و گفت: اى پیامبر خدا پروردگار تو ظالم است یا عادل؟

داوود (ع) فرمود: خداوند عادلى است که هرگز ظلم نمى کند.

سپس فرمود: مگر چه حادثه اى براى تو رخ داده است که این سؤال را مى کنى؟

زن گفت: من بیوه زن هستم و سه دختر دارم، با دستم ریسندگى مى کنم، دیروز شال بافته خود را در میان پارچه اى گذاشته بودم و به طرف بازار مى بردم تا بفروشم و با پول آن غذاى کودکانم را تهیه سازم ، ناگهان پرنده اى آمد و آن پارچه را از دستم ربود و برد و تهیدست و محزون ماندم و چیزى ندارم که معاش کودکانم را تأمین نمایم .


هنوز سخن زن تمام نشده بود که ...

در خانه داوود (ع) را زدند ، حضرت اجازه وارد شدن به خانه را داد ، ناگهان ده نفر تاجر به حضور داوود (ع) آمدند و هر کدام صد دینار (جمعاً هزار دینار) نزد آن حضرت گذاردند و عرض کردند: این پولها را به مستحقش بدهید. حضرت داوود (ع) از آن ها پرسید : علت این که شما دسته جمعى این مبلغ را به اینجا آورده اید چیست ؟ عرض کردند: ما سوار کشتى بودیم ، طوفانى برخاست ، کشتى آسیب دید و نزدیک بود غرق گردد و همه ما به هلاکت برسیم ، ناگهان پرنده اى دیدیم ، پارچه سرخ بسته اى به سوى ما انداخت ، آن را گشودیم ، در آن شال بافته دیدیم ، به وسیله آن مورد آسیب دیده کشتى را محکم بستیم و کشتى بى خطر گردید و سپس طوفان آرام شد و به ساحل رسیدیم و ما هنگام خطر نذر کردیم که اگر نجات یابیم هر کدام صد دینار، بپردازیم و اکنون این مبلغ را که هزار دینار از ده نفر ماست به حضورت آورده ایم تا هر که را بخواهى ، به او صدقه بدهى.

حضرت داوود (ع) به زن متوجه شد و به او فرمود : پروردگار تو در دریا براى تو هدیه مى فرستد، ولى تو او را ظالم مى خوانى ؟ سپس ‍ هزار دینار را به آن زن داد و فرمود : این پول را در تأمین معاش کودکانت مصرف کن ، خداوند به حال و روزگار تو ، آگاهتر از دیگران است.
  • سید حمزه قاسمی
آقای قرائتی:

بعضی گناهان انسانها با استغفارشان آمرزیده میشوند

بعضی گناهان با استغفار و دعای حضرت پیغمبر نبی الرحمة (ص) برای انسانها آمرزیده میشوند

اما گناهی که حتی با 70 بار استغفار حضرت پیامبر(ص) هم آمرزیده نمیشود

گناه =مسخره کردن= است
  • سید حمزه قاسمی
گفت : مادر جان بیا ناهار بخوریم
پرسید : ناهار چی داریم مادر ؟
گفت : باقالا پلو با ماهی
با خنده رو به مادر کرد و گفت : ما امروز این ماهی ها را میخوریم
و یه روزی این ماهی ها ما را می خورند
...
چند سال بعد ... والفجر 8 ... درون اروند گم شد ...
...
مادر تا آخر عمرش ماهی نخورد ...
  • سید حمزه قاسمی
ایت الله حسن زاده املی فرمودند:یکی از اهم مراقبات این است که انسان صادرات و واردات دهانش را مواظب باشد.ان لقمه نانی که به دهان می گذارد اگر از روی حساب نباشد هرزه خوار می شود و انسان هرزه خوار و هرزه گو می شود.ان دهانی که وارداتش الوده باشد صادراتش هم الوده است.انسانی که وارداتش گوشش یاوه و هرزه و گزاف است صادراتش نیز انچنان خواهد بود.قلم هرزه نوشته های زهراگین خواهد داشت.یکی از عهد های شیخ الرئیس در رساله ی عهدش این است که قصه های باطل نخواند.حرف ها و افسانه های باطل دهن و ذهن را کج و معجوج می کند و نفس را از درست اندیشی و درست یابی منحرف می کند.
  • سید حمزه قاسمی

-- -- -- -- -- -- -- -- -- -- -- --
سر مزار امیر نشسته بودم که یه جوون اومد و گفت:

شما با این شهید نسبتی دارین؟

گفتم: بله! من برادرش هستم

گفت: راستش من مسلمون نبودم

بنا به دلایلی به زور مسلمون شدم

اما قلباً اسلام نیاوردم...



...
یه روز اتفاقی عکس برادرتون رو دیدم

حالت عجیبی بهم دست داد

انگار عکسش باهام حرف میزد

با دیدنش عاشق اسلام شدم

قلباً ایمان آوردم...


برگی از خاطرات شهید امیر حاج امینی
راوی: برادر شهید

-- -- -- -- -- -- -- -- -- -- -- --

  • سید حمزه قاسمی

                                                   هوالشهید          

کنار خیابان داشتم با ابراهیم صحبت می کردم. یکهو دیدم صورتش سرخ شد.

ردنگاهش را گرفتم . یک زن بدحجاب کنار کیوسک تلفن ایستاده بود. ابراهیم باناراحتی رویش را برگرداند و با همان ناراحتی گفت :«غیرت شوهرش کجا رفته؟ غیرت پدرش کجا رفته؟غیرت برادرش کجا رفته؟ »

روکرد به آسمان و باحالی پریشان گفت: « خدایا تو خودت شاهد باش که ما حاضر نیستیم چنین صحنه های خلافی را در این مملکت ببینیم. مبادا به خاطر این ها به ما غضب کنی و بلاهای خودت را برسر ما نازل کنی؟»

ساکنان ملک اعظم5 . منزل شهید ابراهیم امیرعباسی . ص 23

 


امام رضا علیه السلام فرمودند: رسول خدا هفت گروه را لعن می کردند؛ یک دسته از انها مردانی هستند که از زنان خود غافل باشند.

مستدرک الوسائل . ج14 . ص291 . بحارالانوار ج76 . ص 116

 

 

  • سید حمزه قاسمی

بسم رب الزهرا و الشهدا ء و الصدیقین

 

دزفول بودیم که زنگ زد و گفت : اگر امکان دارد به تهران بیایید باشماکار دارم.

من هم دو سه روزی مرخصی گرفتم و به تهران رفتم.

گفت آسایشگاهی که من در آن هستم در طبقه دوم ساختمان است و من میخواهم به طبقه اول منتقل شوم.

تعجب کردم . گفتم: « شما یک سال در این آسایشگاه بیشتر نمی مانی . پس چه دلیلی دارد که می خواهی به طبقه اول بیایی؟»

گفت : « این آسایشگاه مشرف به آسایشگاه دختران است . خوب نیست که نمازم باطل شود و مرتکب گناهی شده باشم. شما که مسئول خوابگاه را می شناسی از او بخواه تا مرا به طبقه اول منتقل کند.»

مسئول آسایشگاه در حالی که می خندید بالحن خاصی گفت : « آسایشگاه بالا سرقفلی دارد! ولی به روی چشم . او را به طبقه اول منتقل میکنم.»

پرواز تا بی نهایت ص 34 شهید عباس بابایی به روایت ستوان محمدسعیدنیا

 


حضرت عیسی علی نبینا و آله و علیه السلام فرمودند: شمارا برحذر می دارم از نگاه نامحرمان ؛ چرا که بذر شهوت را در قلب انسان می کارد و او را به هر فتنه و فساد دیگری می کشاند.

مستدرک  الوسائل ج 14 ص270 و بحار الانوار ج14 ص 325

  • سید حمزه قاسمی