شهیدی قبری برای خودش کنده بود.
به مادرش نشان می دهد و می گوید
هرگاه شهید شدم مرا در اینجا خاک کنید.
یک ترکش به نزدیکی او می افتد.
سرش جدا می شود.
وقتی جسد بدون سر را می برند در آن قبر خاک کنند
می بینند آن قبر اندازه ی جسد بدون سر است.
قسمتی از وصیت نامه اش :
منو شرمنده زهرا قرار مده
اگر شهید شدم سر به تنم نباشد.