می توانید این مسأله را حل کنید؟
در طول دوماه جنگ تقریبا 17500 کیلومتر مربع از خاک کشورمان اشغال شد
در طول هشت سال دفاع مقدس تقریبا 213250 نفر شهید شدند
در بدن انسان سالم تقریبا 5/5 لیتر خون وجود دارد
مساحت کف دست انسان تقریبا 76 سانتی متر مربع است
حال حساب کنید :
برای پس گرفتن هر وجب این خاک چقدر خون ریخته شده ؟
جواب: برای هر وجب خاک ایران ، تقریبا 51 قطره خون شهید داده شده.
بماند که عده ای هم زخمی و جانباز شدند که خون گرمشان در مناطق جنگی بوی تازگی میدهد
حال !
ما شرمنده شهداییم؟یا مدیون شهدا؟چرا؟
شب عملیات من جلو بودم و علی پشت سرم.
به دو به سمت خاکریز می رفتیم. از زمین و آسمان آتش دشمن می بارید.
در یک لحظه کلاه از سرم افتاد. علی داد زد: «کلاتو بردار!»
خم شدم کلاه را بردارم که حس کردم یک گلوله از لای موهایم رد شد و پوست سرم را خراش داد!
برگشتم به علی بگویم «پسر! عجب شانسی آوردم» ...
گلوله توی پیشانی علی بود.
خوشا سالی که یاد شهیدان آغاز گردد.
اگر خواهی صفای عشقبازی/ به سوی کعبه با اخلاص رو کن
ای شقایق های آتش گرفته
دل خونین ما شقایقیست که داغ شهادت شما را در بر دارد
آیا آن روز هم خواهد رسید که بلبلی در وصف ما سرود شهادت بسراید
شنیدم زیر لبها عشق می گفت ، کجا رفتند مردان خدایی
یاد فهمیده ها بخیر که قبل از تکلیف به تشییع رفتند!
پلاک هویت نیست ؛ بلکه یک فرهنگ است.
روز ها سپری می شوند
ماه ها و سال ها می گذرند
و در این گذر زمان
تاریخ است که ثبت می شود و می ماند.
خاطره ای کوتاه از سردار شهید مهدی زین الدین
جادههای کردستان آن قدر ناامن بود که
وقتی میخواستی از شهری به شهر دیگر بروی، مخصوصا توی تاریکی، باید گاز ماشین را
میگرفتی، پشت سرت را هم نگاه نمیکردی. اما زینالدین که همراهت بود، موقع اذان،
باید میایستادی کنار جاده تا نمازش را بخواند. اصلا راه نداشت.
پس از شهادتش یکی از برادران در عالم رویا آقا مهدی رو در حال زیارت خانه خدا دید عده ای هم به دنبالش بودند.
پرسیده بود: اینجا چه میکنی؟ گفته بود: به خاطر نمازهای اول وقت که خواندم اینجا هم فرمانده هستم.